زمستون!
زمستون ، تن عريون باغچه چون بيابون
درختا ، با پاهاي برهنه زير بارون
نمي دوني تو كه عاشق نبودي
چه سخته مرگ گل براي گلــدون
گل و گلدون چه شبها ، نشستن بي بهانه ، واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه ، چه تلخــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
بايد تنها بمونه قلب گلدون
مث من كه بي تو نشستم زير بارون زمستون
نشستم زير بارون زمستون
زمستون ، براي تو قشنگه پشت شيشه
بهار زمستونها براي تو هميشه
تو مثل من زمستوني نداري
كه باشه لحظه چشم انتظاري
گلدون خالي نديدي ، نشستي زير بارون ، گلهاي كاغذي داري تو گلدون
تو که عاشق نبودي
ببيني تلخ روزهاي جدايي
چه سخته ، چه سختــــــــــــــــــــــــــــــــــه
مي شينم بي تو با چشمهاي گريون...